مهرسامهرسا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

مهرسای مامان و بابا

تولدت مبارک عزیزم

امروز 4 دی ماه 90هستش. اولین سال تولد مهرسای عزیزم یکسال پیش همچین روزی من روی تخت بیمارستان بودم و مهرسای قشنگم تو بغلم، چه لحظه نابی بود اون لحظه، با تمام دردی که داشتم وقتی بهت نگاه میکردم آرامش میگرفتم و خدارو شاکر بودم که مارو لایق پدر و مادر بودن دونست و تو فرشته پاک و معصوم رو به ما داد. این یکسال مثل برق و باد گذشت. لحظات شیرین با تو بودن به ما اجازه نداد که گذر زمان رو حس کنیم. از لحظه لحظه اش لذت بردم. هرروز شاهد بزرگ شدنت بودم و هر حرکتت، هر نگاهت ،هر خندت، هر گریه ای که میکردی و هرچیز تازه ای که یاد میگرفتی توی ذهن من ثبت میشد. مهرسای گلم الان که دارم برات مینویسم شما  خوابی عزیزم، آخه یه کم حال نداری. سرما خوردی از دی...
7 دی 1390

مجمع جهانی علی اصغر(ع)

جمعه ساعت 6 صبح، من و مهرسا و مامان فاطمه و عمه ساناز و دینا کوچولو رفتیم مصلای تهران مجمع جهانی حضرت علی اصغر.آخه مامان فاطمه نذر کرده بود که ایشالا وقتی هردوتاتون سالم به دنیا اومدید حتماً شمارو بیاره اینجا تا بیمه حضرت علی اصغر بشید.کلی نی نی با ماماناشون اونجا بودن همه لباسای یه شکل پوشیده بودن. مهرسا و دینا هم مثل بقیه با این تفاوت که بیشتر وقت هردوتا خواب بودن و تو بغل مامانا.   ایشالا که هردوتاتون همیشه سالم و سلامت باشید ...
6 دی 1390
1